معجزه یک نام مقدس
دوشنبه 18 اسفند 1393 هنوز صدای فرشته گونه تو در گوشمه: « این دخترها وقتی خودشون زن خونه و مادر بچه بشن به اندازه کافی کار میکنن. بذار اینجا تو خونه من راحت باشن. من همه کارها رو میکنم. به موقع همه چیز رو یاد میگیرن و بهتر از هر کسی انجام میدن...» برای این همه فداکاری تو تمام هستی من کمه فقط و فقط بهشت خدا برای پاها و دستهای تو مناسبه که این روزها پر از درده درد همه کارهایی که میتونستی با اطرافیانت تقسیم کنی اما بخاطر روح بزرگ و زلالت این کار رو نکردی و چقدر پیش بینی درستی داشتی مادر نازنین من!!! وقتی دختر خونه بودم به کمترین دردی روزهای متمادی استراحت...